خلاصه کتاب اتحادیه های کارگری و قوانین کار ( نویسنده مارتا بریدگام، آلن مارزیلی )

کتاب «اتحادیه های کارگری و قوانین کار» نوشته مارتا بریدگام و آلن مارزیلی، نگاهی عمیق و تحلیلی به موضوعات بحث برانگیز پیرامون اتحادیه های کارگری و قوانین کار در ایالات متحده می اندازد. این کتاب با رویکردی منحصربه فرد، دیدگاه های موافق و مخالف را به شکلی نظام مند و مستند ارائه می کند و به خواننده فرصت می دهد تا درک جامعی از پیچیدگی های این حوزه به دست آورد.

موضوع اتحادیه های کارگری و قوانین کار در ایالات متحده، همواره با کشمکش ها و چالش های فراوانی همراه بوده است. از زمان شکل گیری اولین اتحادیه ها تا به امروز، این نهادها نقش مهمی در شکل دهی به روابط کارگر و کارفرما ایفا کرده اند، اما هرگز بدون حواشی و انتقادات نبوده اند. کتاب بریدگام و مارزیلی با ارائه گزیده هایی از قوانین، دعاوی و پرونده های دادگاهی، فضایی برای یک گفت وگوی درونی فراهم می آورد و خواننده را به سفری تحلیلی در دنیای حقوق کار می برد. این مقاله قصد دارد تا با یک خلاصه تحلیلی و جامع، مهم ترین دیدگاه ها و استدلال های کلیدی مطرح شده در این اثر ارزشمند را بازگو کند، تا مخاطب بدون نیاز به مطالعه کامل کتاب، به بینش های عمیقی دست یابد.

ریشه ها و خاستگاه جنبش کارگری: نگاهی به تاریخچه اتحادیه های کارگری آمریکا

تاریخچه اتحادیه های کارگری در ایالات متحده آمریکا، روایتی از مبارزه مداوم برای دستیابی به عدالت و شرایط کاری بهتر است. شکل گیری این اتحادیه ها ریشه در تحولات صنعتی و اقتصادی قرن نوزدهم دارد، زمانی که کارگران در برابر شرایط نامساعد، ساعات کاری طولانی، دستمزدهای ناچیز و فقدان امنیت شغلی، به ضرورت ایجاد یک صدای جمعی پی بردند. در آن دوران، کارگران اغلب مجبور بودند تحت فشارهای شدیدی کار کنند و هرگونه اعتراض فردی، به سادگی به اخراج و بیکاری منجر می شد. این وضعیت، زمینه ساز بیداری و همبستگی میان آن ها شد و جنبش کارگری را به وجود آورد.

در ابتدا، اتحادیه های کارگری بیشتر به صورت محلی و صنفی فعالیت می کردند، اما با گذشت زمان و گسترش صنایع، نیاز به سازماندهی وسیع تر و قدرتمندتر احساس شد. از جمله نخستین تشکل های مهم، نایتس آو لِیبر (Knights of Labor) و سپس فدراسیون کار آمریکا (American Federation of Labor – AFL) بودند که نقش حیاتی در تقویت قدرت چانه زنی کارگران ایفا کردند. این سازمان ها نه تنها برای بهبود وضعیت معیشتی و شرایط کار تلاش می کردند، بلکه در شکل گیری قوانین کار که بعدها به حقوق اساسی کارگران تبدیل شد، تأثیر بسزایی داشتند. کتاب بریدگام و مارزیلی به خوبی نشان می دهد که چگونه این تلاش ها، از اعتصابات بزرگ گرفته تا لابی گری های سیاسی، زمینه را برای تصویب قوانینی چون قانون ملی روابط کار (National Labor Relations Act – NLRA) در سال 1935 فراهم آورد که به کارگران حق تشکیل اتحادیه و مذاکره جمعی را اعطا کرد.

جنبش کارگری در آمریکا مسیر پر پیچ و خمی را طی کرده است. اوج قدرت اتحادیه ها در اواسط قرن بیستم بود، اما پس از آن با چالش های جدیدی از جمله تغییر ساختار اقتصادی، جهانی شدن، و قوانین جدید مواجه شدند که به تدریج از نفوذ آن ها کاست. با این حال، تأثیر این جنبش بر زندگی میلیون ها کارگر آمریکایی و شکل گیری استانداردهای کاری مدرن، غیرقابل انکار است. این بخش از کتاب به خواننده کمک می کند تا درک عمیق تری از بسترهای تاریخی و اجتماعی پیدا کند که منجر به وضعیت کنونی اتحادیه های کارگری و قوانین کار در ایالات متحده شده است.

اتحادیه های کارگری: مدافعان حقوق کار یا مانع پیشرفت؟

یکی از اصلی ترین محورهای بحث در کتاب «اتحادیه های کارگری و قوانین کار»، بررسی دو سویه مثبت و منفی وجود اتحادیه ها است. نویسندگان با دقت به هر دو جنبه می پردازند و خواننده را در موقعیتی قرار می دهند که خود به قضاوت بنشیند. این بخش از کتاب، اتحادیه ها را از دو زاویه کاملاً متفاوت تحلیل می کند؛ ابتدا به فواید و منافع آن ها برای کارگران و جامعه می پردازد و سپس چالش ها و انتقاداتی که متوجه این سازمان ها است را بررسی می کند.

۳.۱. سویه های مثبت و منافع اتحادیه های کارگری

بسیاری از حامیان اتحادیه ها معتقدند که این نهادها نقش حیاتی در بهبود کیفیت زندگی کارگران ایفا کرده اند. یکی از مهمترین دستاوردهای اتحادیه ها، افزایش دستمزدها و مزایا برای اعضای خود است. کارگران اتحادیه ای به طور معمول دستمزد بیشتری دریافت می کنند و از مزایایی مانند بیمه درمانی جامع تر، برنامه های بازنشستگی قوی تر، و مرخصی های با حقوق بهره مند می شوند که در مقایسه با کارگران غیراتحادیه ای، وضعیت بهتری دارند. این موضوع به کاهش نابرابری های اقتصادی و افزایش قدرت خرید خانواده های کارگری کمک شایانی کرده است.

همچنین، اتحادیه ها به عنوان مدافعان امنیت شغلی شناخته می شوند. آن ها با مذاکره جمعی، قراردادهایی را منعقد می کنند که اخراج کارگران را دشوارتر ساخته و پروتکل های مشخصی برای رسیدگی به شکایات و اختلافات کاری تعیین می کنند. این امر به کارگران احساس امنیت بیشتری می دهد و آن ها را از اخراج های خودسرانه یا ناعادلانه محافظت می کند. از دیگر فواید قابل توجه، تأثیر اتحادیه ها بر استانداردهای ایمنی و بهداشت کار است. اتحادیه ها با نظارت بر محیط کار و فشار بر کارفرمایان، به رعایت اصول ایمنی و کاهش حوادث شغلی کمک می کنند و محیطی سالم تر و امن تر برای کارگران فراهم می آورند.

بالاتر از همه، اتحادیه ها صدایی جمعی برای کارگران در برابر کارفرمایان قدرتمند ایجاد می کنند. در یک بازار کار که اغلب قدرت به نفع کارفرما است، اتحادیه ها با متحد کردن کارگران، قدرت چانه زنی آن ها را به شدت افزایش می دهند. این صدا نه تنها در مذاکرات قرارداد، بلکه در مسائل مربوط به سیاست گذاری های کلان اقتصادی و اجتماعی نیز شنیده می شود و به بهبود وضعیت کلی نیروی کار در جامعه کمک می کند.

۳.۲. چالش ها و انتقادات وارد بر اتحادیه های کارگری

در مقابل، منتقدان اتحادیه های کارگری استدلال می کنند که این سازمان ها می توانند به ضرر بهره وری اقتصادی و انعطاف پذیری بازار کار عمل کنند. یکی از اتهامات رایج این است که اتحادیه ها با تحمیل دستمزدهای بالاتر و قوانین کاری سختگیرانه، هزینه های تولید را افزایش داده و شرکت ها را در رقابت با رقبای جهانی تضعیف می کنند. این وضعیت به زعم منتقدان، می تواند منجر به کاهش سرمایه گذاری، اخراج کارگران (حتی اعضای اتحادیه) و در نهایت کاهش رشد اقتصادی شود.

همچنین، انتقاداتی به تأثیر اتحادیه ها بر کارگران غیراتحادیه ای وارد می شود. برخی معتقدند که اتحادیه ها با تمرکز بر منافع اعضای خود، ممکن است به ضرر کارگران غیراتحادیه ای که حقوق و مزایای کمتری دریافت می کنند، عمل کنند. این مسئله می تواند به بروز تنش ها و شکاف هایی در نیروی کار منجر شود. بحث بر سر قدرت بیش از حد اتحادیه ها و محدودیت هایی که بر نوآوری و تغییرات تکنولوژیک اعمال می کنند نیز از جمله این انتقادات است. منتقدان می گویند که اتحادیه ها گاهی اوقات در برابر پذیرش فناوری های جدید یا تغییر ساختارهای کاری مقاومت می کنند، که این امر می تواند مانع از پیشرفت و رقابت پذیری صنایع شود.

کتاب در این بخش به مثال هایی از چالش ها نیز اشاره می کند، از جمله بحران صنعت خودروی آمریکا در سال ۲۰۰۹. این بحران، که شرکت هایی مانند جنرال موتورز و کرایسلر را تا مرز ورشکستگی پیش برد، نشان داد که چگونه اتحادیه های قدرتمند (مانند اتحادیه کارگران خودرو) مجبور شدند امتیازات قابل توجهی را برای بقای شرکت ها و حفظ شغل اعضای خود بدهند. این نمونه ها به خوبی پیچیدگی و دوگانگی نقش اتحادیه ها در اقتصاد مدرن را به تصویر می کشند و نشان می دهند که تأثیر آن ها همیشه یکسویه و بدون عوارض جانبی نیست.

قوانین کار: ابزار عدالت یا مانعی برای رشد؟

مبحث قوانین کار یکی دیگر از ستون های اصلی کتاب بریدگام و مارزیلی است که در آن نیز همان رویکرد بحث محور نکته/نکته مقابل به کار گرفته شده است. این بخش به بررسی این موضوع می پردازد که آیا قوانین کار در ایالات متحده، در نهایت به نفع کارگران تمام می شوند یا بیشتر به کارفرمایان سود می رسانند و یا حتی مانعی برای رشد اقتصادی ایجاد می کنند. نویسندگان به ظرافت خاصی، دیدگاه های متضاد را در کنار یکدیگر قرار می دهند تا تصویر کاملی از این پیچیدگی ارائه شود.

۴.۱. دیدگاه حامیان کارگر: قوانین کار به نفع کارفرمایان است؟

برای بسیاری از کارگران و فعالان حقوق کار، قوانین کار موجود، علی رغم ظاهر حمایتی خود، در عمل بیشتر به نفع کارفرمایان و قدرت های اقتصادی عمل می کنند. این دیدگاه بر این باور است که سازوکارهای قانونی، چه در مرحله تدوین و چه در مرحله اجرا، به گونه ای طراحی شده اند که منافع سرمایه را بر منافع نیروی کار ترجیح دهند. به عنوان مثال، برخی قوانین ممکن است با تأکید بر آزادی قرارداد یا حق مدیریت، فضای مانور کارفرمایان را برای اعمال قدرت بیشتر بر کارگران افزایش دهند.

کتاب به چگونگی تفسیر و اجرای قوانین نیز توجه ویژه ای دارد. غالباً، تفسیر دادگاه ها و نهادهای نظارتی از قوانین کار، می تواند مسیر آن را به سمت منافع کارفرمایان منحرف کند. پرونده های متعدد حقوقی نشان می دهد که در بسیاری از موارد، کارگران با منابع مالی محدود و دسترسی کمتر به وکلای متخصص، در برابر کارفرمایان قدرتمند دچار ضعف می شوند. حتی قوانینی که ظاهراً برای حمایت از اتحادیه ها و حق سازماندهی کارگران وضع شده اند، در عمل با حفره ها و محدودیت هایی مواجه اند که به کارفرمایان امکان تضعیف فعالیت های اتحادیه ای را می دهند؛ به عنوان مثال، مواردی که کارفرمایان به بهانه های قانونی، از تشکیل اتحادیه جلوگیری می کنند یا اعضای فعال را مورد آزار قرار می دهند. این تحلیل ها، نشان می دهد که چگونه ساختار قانونی ممکن است به ابزاری برای حفظ نابرابری در روابط کار تبدیل شود.

۴.۲. دیدگاه حامیان کارفرما: قوانین کار به ضرر کارفرمایان است؟

در نقطه مقابل، بسیاری از کارفرمایان و صاحبان صنایع معتقدند که قوانین کار کنونی، غیرمنصفانه و به ضرر آن هاست. آن ها استدلال می کنند که این قوانین محدودیت های بیش از حدی بر فعالیت های کارفرمایی اعمال می کنند و انعطاف پذیری لازم برای رقابت در بازار را از بین می برند. هزینه های compliance (رعایت مقررات) و بوروکراسی ناشی از قوانین پیچیده کار، بار سنگینی بر دوش کسب و کارها، به ویژه شرکت های کوچک و متوسط، می گذارد. این هزینه ها شامل هزینه های حقوقی، اداری، و زمان صرف شده برای رعایت مقررات مربوط به دستمزدها، ساعات کاری، مزایا، ایمنی و بهداشت، و رویه های اخراج می شود.

این دیدگاه همچنین بر این نکته تأکید دارد که قوانین کار می توانند منجر به سلب آزادی های اقتصادی و اخلال در رقابت شوند. به عنوان مثال، تعیین حداقل دستمزد بالا یا الزامات سختگیرانه برای مزایا، می تواند از توانایی شرکت ها برای استخدام نیروی کار جدید بکاهد یا آن ها را مجبور به کاهش نیروی کار کند. همچنین، برخی قوانین مربوط به اتحادیه ها، مانند تسهیل تشکیل اتحادیه ها یا دشوار کردن اخراج اعضای اتحادیه، به زعم کارفرمایان، قدرت زیادی به اتحادیه ها می دهد و توازن قدرت را بر هم می زند. آن ها معتقدند که این محدودیت ها، نوآوری را کند کرده و مانع از رشد اقتصادی می شوند، زیرا شرکت ها نمی توانند به سرعت با شرایط متغیر بازار سازگار شوند و بهینه ترین تصمیمات را بگیرند.

۴.۳. نقش قوه قضائیه در تفسیر و اجرای قوانین کار

کتاب تأکید ویژه ای بر نقش قوه قضائیه در این میان دارد. دادگاه ها، به ویژه دادگاه عالی ایالات متحده، با تفسیر خود از قوانین کار، تأثیر عمیقی بر روابط کارگر و کارفرما گذاشته اند. یک حکم قضایی می تواند مسیر یک قانون را کاملاً تغییر دهد و توازن قدرت را به نفع یکی از طرفین (کارگر یا کارفرما) متمایل کند. این بخش نشان می دهد که چگونه دیدگاه های قضات، فلسفه های حقوقی، و حتی فشارهای سیاسی می توانند در نحوه اعمال قوانین کار تأثیرگذار باشند. این واقعیت که قوانین ثابت نیستند و دائماً در حال تفسیر و بازتفسیر هستند، خود به پیچیدگی و بحث برانگیز بودن موضوع می افزاید و تأثیر قوه قضائیه را برجسته تر می کند.

قوانین کار، به مثابه شمشیری دولبه، هم می توانند ابزار قدرتمندی برای حمایت از حقوق بنیادین کارگران باشند و هم ممکن است، در پاره ای از تفاسیر و اجراها، به مانعی برای پویایی اقتصادی و انعطاف پذیری کارفرمایان تبدیل شوند. این دوگانگی، جوهره اصلی مباحث پیرامون عدالت در بازار کار است.

بحث های عمیق تر: عدالت در معاملات و تأثیر پدیده های نوین

کتاب «اتحادیه های کارگری و قوانین کار» فراتر از بررسی صرف جنبه های قانونی و اقتصادی، به بحث های فلسفی تر و تأثیر پدیده های اجتماعی نوین بر روابط کار نیز می پردازد. این بخش از کتاب، سوالات عمیق تری را مطرح می کند که به درک پیچیدگی های عدالت در محیط کار کمک می کند و به خواننده دیدگاه هایی فراتر از مفاهیم سنتی ارائه می دهد.

۵.۱. آیا اتحادیه ها واقعاً معامله منصفانه تری برای کارگران فراهم می کنند؟

یکی از ادعاهای اصلی حامیان اتحادیه ها این است که آن ها با مکانیزم های مذاکره جمعی، معامله ای منصفانه تر را برای کارگران به ارمغان می آورند. در محیط کاری که کارگر به صورت فردی در برابر کارفرمای قدرتمند قرار می گیرد، قدرت چانه زنی او بسیار محدود است. اما با تشکیل اتحادیه، کارگران به صورت یکپارچه عمل کرده و با یک صدای قوی تر، خواسته های خود را مطرح می کنند. این قدرت چانه زنی جمعی، به آن ها امکان می دهد تا نه تنها بر سر دستمزد و ساعات کاری، بلکه بر سر مزایای جانبی حیاتی مانند دسترسی به خدمات درمانی با کیفیت و برنامه های بازنشستگی پایدار نیز مذاکره کنند. این مزایا اغلب برای کارگران غیراتحادیه ای دست نیافتنی یا با هزینه های گزاف همراه هستند.

کتاب به تفصیل نشان می دهد که چگونه اتحادیه ها توانسته اند در طول تاریخ، استانداردهای کاری را در بسیاری از صنایع بالا ببرند. آن ها نه تنها برای اعضای خود، بلکه به طور غیرمستقیم برای کارگران غیراتحادیه ای نیز شرایط بهتری ایجاد کرده اند، چرا که کارفرمایان برای جلوگیری از تشکیل اتحادیه در شرکت های خود، مجبور به ارائه مزایایی مشابه می شوند. این بخش به خواننده کمک می کند تا ارزش افزوده ای که اتحادیه ها در فرآیند مذاکره و تضمین حقوق کارگران ایجاد می کنند را به خوبی درک کند و ببیند که چگونه آن ها توانسته اند عدالت را در محیط کار، تا حد زیادی، پیاده سازی کنند.

۵.۲. آیا اتحادیه ها به ضرر دیگران به برخی کارگران کمک می کنند؟

در مقابل دیدگاه قبلی، بحث دیگری که در کتاب مطرح می شود، این است که آیا کمک های اتحادیه ها به برخی کارگران، ممکن است به ضرر گروه دیگری از کارگران یا حتی جامعه تمام شود. این انتقاد عمدتاً بر تضاد منافع بین اعضای اتحادیه و کارگران غیراتحادیه ای متمرکز است. منتقدان می گویند که اتحادیه ها با تمرکز بر حفظ منافع اعضای قدیمی تر و باسابقه خود، ممکن است فرصت های شغلی و پیشرفت را برای کارگران جوان تر یا غیراتحادیه ای محدود کنند. به عنوان مثال، قراردادهای اتحادیه ای که بر اساس سابقه کار (seniority) اولویت استخدام یا ارتقا را تعیین می کنند، می تواند مانع ورود نیروهای جدید و با استعداد به بازار کار شود.

همچنین، انتقاداتی مبنی بر ایجاد الیت های کارگری توسط اتحادیه ها مطرح می شود. این دیدگاه معتقد است که اتحادیه ها با دستیابی به دستمزدها و مزایای بسیار بالاتر برای اعضای خود، شکافی بین کارگران اتحادیه ای و غیراتحادیه ای ایجاد می کنند. این امر می تواند به افزایش نابرابری در کل نیروی کار منجر شود. در برخی موارد، اتحادیه ها ممکن است برای حفظ موقعیت خود، از پذیرش فناوری های جدید یا تغییرات ضروری در ساختار شرکت ها جلوگیری کنند که در بلندمدت می تواند به کاهش بهره وری کل صنعت و حتی از دست رفتن شغل ها در مقیاس وسیع تر منجر شود.

۵.۳. پدیده سرمایه داری فاجعه و اتحادیه ها

یکی از fascinatingترین بخش های کتاب، تحلیل پدیده سرمایه داری فاجعه با ارجاع به دیدگاه نائومی کلاین است. این مفهوم نشان می دهد که چگونه از بحران های اقتصادی، طبیعی یا حتی نظامی، برای اجرای سیاست های بازار آزاد رادیکال و تضعیف حقوق کارگران و اتحادیه ها سوءاستفاده می شود. در لحظات آشفتگی و بحران، زمانی که جامعه در شوک است و مقاومت کمتر است، تصمیمات سیاسی و اقتصادی به سرعت و بدون بررسی کافی اتخاذ می شوند که غالباً به نفع قدرت های بزرگ و به ضرر اقشار آسیب پذیر تمام می شود.

کتاب با ذکر نمونه هایی این پدیده را روشن می سازد. به عنوان مثال، تعطیلی روزنامه سان فرانسیسکو کرونیکل در بحبوحه بحران اقتصادی و فشار بر اتحادیه کارکنان روزنامه، نمونه بارزی از سرمایه داری فاجعه است. در این مورد، شرکت هرست، ناشر روزنامه، تهدید به تعطیلی کرد تا امتیازاتی از اتحادیه بگیرد، که نتیجه آن لغو ۱۵۰ شغل و تضعیف قدرت اتحادیه بود. این اتفاق نشان می دهد که چگونه شرایط بحرانی، به دستاویزی برای نقض حقوق کارگران و کاهش نفوذ اتحادیه ها تبدیل می شود. این بخش از کتاب عمق تحلیل را به اوج می رساند و به خواننده کمک می کند تا ریشه های عمیق تر تضعیف حقوق کارگران در شرایط خاص را شناسایی کند.

پدیده سرمایه داری فاجعه آشکار می سازد که چگونه از لحظات ضعف و آشفتگی، فرصت هایی برای تغییرات رادیکال در ساختارهای قدرت بهره برداری می شود، که اغلب به زیان حقوق تثبیت شده کارگران و نقش اتحادیه ها تمام می شود.

نتیجه گیری: چشم انداز آینده اتحادیه ها و قوانین کار

کتاب «اتحادیه های کارگری و قوانین کار» نوشته مارتا بریدگام و آلن مارزیلی، فراتر از یک معرفی صرف، خواننده را به یک سفر فکری عمیق در دنیای پیچیده روابط کار و قانون می برد. این اثر با اتخاذ رویکردی بحث محور و طرح دیدگاه های موافق و مخالف در هر فصل، به خواننده اجازه می دهد تا ابعاد مختلف مسائل را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهد و به درک جامع تری دست یابد.

استدلال های اصلی کتاب بر این محور می چرخند که اتحادیه های کارگری و قوانین کار، هر دو، شمشیر دو لبه ای هستند که هم می توانند به عنوان ابزارهای قدرتمندی برای حمایت از حقوق کارگران، افزایش عدالت اجتماعی و بهبود شرایط زندگی آن ها عمل کنند و هم می توانند در پاره ای از موارد، به مانعی برای بهره وری، انعطاف پذیری اقتصادی و حتی ایجاد تبعیض در بازار کار تبدیل شوند. از ریشه های تاریخی جنبش کارگری و تکامل آن گرفته تا تحلیل چالش های معاصر و پدیده هایی مانند سرمایه داری فاجعه، نویسندگان با ارائه مثال های ملموس و مستندات قانونی، تصویری واقع بینانه از این دینامیک ها ارائه می دهند.

این کتاب تنها به توصیف نمی پردازد، بلکه با ایجاد فضایی برای تأمل و گفت وگوی درونی، خواننده را به تفکر انتقادی درباره مباحثی چون عدالت در معاملات، توازن قدرت بین کارگر و کارفرما، و نقش دولت در تنظیم بازار کار دعوت می کند. بینش های نهایی از کتاب نشان می دهد که آینده اتحادیه های کارگری و قوانین کار، به طور مداوم در حال شکل گیری است و نیاز به ارزیابی و اصلاح مستمر دارد تا بتواند پاسخگوی تحولات اقتصادی و اجتماعی باشد. برای علاقه مندان به حقوق، اقتصاد، جامعه شناسی، و مدیریت منابع انسانی، مطالعه این کتاب می تواند دریچه ای نو به سوی فهم چالش ها و فرصت های پیش روی نیروی کار و دنیای کسب وکار بگشاید. این اثر ارزشمند، به روشنی یادآور می شود که مسائل کار هرگز به نقطه ی پایانی خود نخواهند رسید و بحث درباره آن ها همچنان ادامه خواهد داشت، از این رو مطالعه کتاب اصلی برای جزئیات عمیق تر و درک کامل تر مباحث، اکیداً توصیه می شود.

درباره نویسندگان و مترجمان

مارتا بریدگام و آلن مارزیلی، نویسندگان کتاب «اتحادیه های کارگری و قوانین کار»، از متخصصان برجسته در حوزه حقوق کار و روابط صنعتی هستند. آن ها با سال ها تجربه در تحقیق و تدریس، توانسته اند اثری جامع و تحلیلی را پدید آورند که پیچیدگی های این حوزه را به شکلی قابل فهم و در عین حال عمیق، برای مخاطبان مختلف ارائه دهد. دیدگاه های کارشناسی آن ها به غنای این کتاب افزوده و آن را به منبعی معتبر برای دانشجویان، پژوهشگران و فعالان حوزه کار تبدیل کرده است.

نسخه فارسی این کتاب ارزشمند توسط آقایان علیرضا ناصری و سجاد علیپور به فارسی برگردانده شده است. این مترجمان با دقت و ظرافت خاصی، مفاهیم پیچیده حقوقی و اقتصادی را به زبان فارسی روان منتقل کرده اند تا خواننده فارسی زبان نیز بتواند از محتوای غنی این اثر بهره مند شود. ناشر این کتاب در ایران، انتشارات استاد شهریار است که آن را در دسترس علاقه مندان قرار داده است.